کجاست مولانا؛ آن بزرگ مرد خوابیده در قونیه تا که چراغی برای گشتن و پیدا کردن آن داشته هامان را از او دریوزگی کنیم...
کجاست سعدی؛ آن بزرگ مرد برخاسته از خاک و دیار پارس، تا سخندانی و سخنوری را در مکتبش بازستانیم...
کجاست حافظ؛ آن بزرگ مرد سرمست می و شراب خدایی، تا پیمانه ای از شراب عشقش را نوش کنیم...
کجاست پیر هرات، خواجه عبدالله انصاری؛ تا همچون او مناجات و نیایش را برسر کوی یار فریاد کنیم...
کجاست خیام، آن مرد نیشابوری؛ تا که راستی و صداقت را از او بخواهیم...
کجاست... کجاست... کجاست... آن ستارگان علم و دانش و ادبیات و...
هان! ای انسان امروزی و مدرن؛ منِ ما و منیت ما دشمن خانگی ما شده است!!!
اینجاست که پیکره ایرانمان از کردارهایمان زخم برداشته است...
بیاییم کاری کنیم...
نظرات شما عزیزان: